دلنوشته
 
بسم رب الشهدا وصدیقین
جمعه 26 دی 1393برچسب:, :: 17:29 ::  نويسنده : zahra
دلم گرفته بود از خودم و زمانه و خیلی سوال ها وچون و چراها برای جوابشان به موزه رفتم تا حقایق بیشتری درک کنم برای اینکه بگذرم از خودم پلی دیدم که زده بودند از خودشان و وجودشان که از کرخه و اروند به استواری محکمترین پل دنیا در انجام دیدم که شور حایش را به شعور و رشادت و از جان گذشتن به استراحت و لذت دنیا داده بود. به خاطر اوردم فرمایش بزرگی را:که یسیجی خستگی را خسته کرد . دیدم سنگر سردی که با گرمای خونشان گرم تر از اتش بود .دیم سنگر گرمی را که با دل سرذی از دنیا خنکنر از بهشتهای ارزوشان بود. برای گذشتن وسبقت از یک دیگر خود را به روی مین هایی انداخته بودن که به باور ارزوها و ایمانشان به پیوستن به خدا برسند. دیدن موزه در یک کلام همان فرمایش امام حسین (ع) بود: زندگی چیزی نیست جز عقیده و جهاد . ما مسلمانان شهادات را والاترین درجه وجودیت میداند . ""شهدا زنده و نزد خدا روزی می خورند""



درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان shohada و آدرس jangekheibar.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: